اتوبار باربری آبشناسان جاده ساوه رباطکریم
اوست خدایی که از اسمان باران فرو بارد تا هر نبات بهانبرویانیم و سبزهها و دانههایی که بر روی هم چیده شده پدید اریم . و از نخل خرما خوشههای پیوسته بر هم بر انگیزیم . و باغهای انگور ,زیتون و انار که برخی شبیه و برخی نامشابه به هم است خلق کنیم . شما درانباغها هنگامیکه میوهیانپدید اید و برسد به چشم تعقل بنگرید که درانایات و نشانههای قدرت خدا برای اهل ایمان هویداست.
قران کریم
🌑🌑🌑🌑
درگذشت مرحومههاجر آخوندی(همسر مرحوم کربلایی میرزا مسیح) را خدمت خانواده محترم آخوندی و فامیل وابسته تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.
🌑🌑🌑🌑 خداوند بیامرزد روحش شاد
🌑🌑🌑🌑
درگذشت مرحومههاجر آخوندی(همسر مرحوم کربلایی میرزا مسیح) را خدمت خانواده محترم آخوندی و فامیل وابسته تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.
🌑🌑🌑🌑 خداوند بیامرزد روحش شاد
مولود کعبه
عشق در کعبه به پا گشت ، خدا میداند
مولِد شیر خدا گشت ، خدا میداند
در شب حادثه در جای پیمبر خوابید
هجرت دوست روا گشت ، خدا میداند
فاطمه کفو علی بود ، چنان دسته گلی
از چه قبرش به خفا گشت ،خدا میداند
یُطعمون است سه شب خاطرهی افطارش
سفره لبریز صفا گشت ، خدا میداند
دست پروردهی دامان رسول است علی
راه او جمله ، وفا گشت ، خدا میداند
علم در سینهی دریایی او مخفی ماند
نکته در نکته چها گشت، خدا میداند
بارها گفت پیمبر که وصی است علی
آخر قصه کجا ؟ گشت ، خدا میداند
در غدیری که سراپا همه گوش اند ببین
اصل مطلب به خطا گشت ، خدا میداند
خلق این گوهر ارزنده رها کرد رها
در حق او چه جفا گشت ؟ خدا میداند
از ره عدل به شمشیر دنائت افتاد
فرق محبوب دو تا گشت ، خدا میداند
"مرتضی" چشم به دامان بلندش دارد
لطف او بر سر ما گشت ، خدا میداند
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد
۱-عدم توقع از دیگران
اگر کار برای خداست , انسان مخلص , چشمداشت تشکر و قدر دانی از غیر خدا ندارد . اگر قدرنشناسی و ناسپاسی هم دید , باز در عمل خویش ثابت قدم و استوار است . این نشانهاناست که برای خدا کار میکند .
گاهی کسی بدون پول , خدماتی انجام میدهد ولی دوست دارد که مردم بدانند و بگویند که او بی پول کار میکند . این با اخلاص سازگار نیست
گاهی اگر از کسان دیگر نام میبرند ولی از دیگری اسمیبرده نمیشود . اگر در دل ناراحت شود که چرا مرا مطرح نساختند . خللی در نیت و اخلاص اوست
کالاهایی را میبینیم امروز از طریق رسانهها و یا تلویزیون با اهدای جوایز و برندهای مختلف مورد تبلیغات قرار میگیرد . یا مورد ترغیب مردم میشود.
و بازیگران معروفی را میبینیم برای تبلیغ کالا (حالا کالا هر چی میخواد باشه ) جلوی دوربین و تلویزیونانرا از مرغوبترین و پر کیفیت ترین کالا یا محصول توصیه میکنند . تلویزیون و هر نوع رسانهای بدون غربال گری براش هیچ اهمیتی ندارد کالا چه نوع کالایی باشد . ادامس , گورجه , رب , پفک و...
چرا که در قبال تبلیغات قرادادهایی بسته میشود و پول دریافت میکنند . و ما انسانها هم بالجبار خواستههای فرزندانمان در کوچه و خیابان باید انها رابخریم . بازیگر هم همین طور , برجسته ترین بازیگرها برای قراردادهایی حویت و شخصیت خود را زیر سوال میبرد و برایشان هیچ اهمیتی ندارد . یا اصلا مهم نیست و یا واقعا برایشان قابل فهم نیست .
برای توسعه هر نوع کالا راهایی هست که نیازی به این جور تبلیغات یا غش در معامله نباشد .
چرا قیمتها را پایین نمیاورند . بعنوان مثال همین پراید هر چه گرون تر میشود فروش بیشتر میشود و مردم بیشتر هجوم میاورند . یا مسکن ..
ایا این نوع معامله را چه میتوان نامید . ایا غش در معامله میتوان نامید . ایا این نوع معامله نوعی توهین و بازی با مردم میتواند باشد .
یا خود مردم در خواستههای خود نقش مهمیدارند .
بعنوان مثال :پفک که خود عامل سرطان است ویا افزودنیهایی که به رب گوجه فرنگی میزنند و به خورد ما انسانها میدن , ایا تبلیغات میتواند نقش مهم توسعه در فروش انها باشد .
شما چه فکر میکنید .
من چارلی چاپلین هستم وقتی بچه بودی شبهای درازی بر بالینت قصهها گفتم خواب که به چشمانم میامد . تعنه اش میزدم و میگفتم .اش ... برو در رویای دختر خفته ام رویا میدیدم . دختری را میدیدم پری فرشتهای میدیدم که بر اسمان میرقصید و تماشاگرانی را میدیدم که میگفتند این دختر, دختر همان دلقک پیر است . بله امروز نوبت توست و تو در جامهی حریر شاهزادگان میرقصی این رقصها با صدای کف زدن تماشاگران گاه ترا به اسمانها خواهد برد . برو انجا هم برو !اما گاهی نیز به روی زمین بیا و زندگی مردمانرا تماشا کن , زندگیانرقاصان دوره گرد . کوچههای تاریک که با شکم گرسنه میخوابند و میرقصند . من یکی از انان بوده ام . بله این داستان زندگی من است . داستان دلقکی گرسنهای که در پست ترین محلات لندن اواز میخواند و میرقصید و صدقه جمع میکرد . من طعم گرسنگی را چشیده ام , من درد بی خانمانی را کشیده ام . داستان من بکار تو نمیاید . از تو حرف بزنیم . بدنبال نام تو نام من هست . چاپلین
با این نام چهل سال مردم را روی زمین خندانده ام و بیشتر ازانکه انان خندیند من گریستم . در دنیایی که تو زندگی میکنی تنها رقص و موسیقی نیست . نیمه شب وقتی که از سالن باشکوه سینما بیرون میاییانتحسین کنندگان ثروتمند را فراموش کن . اما حالانرانندهی تاکسی را بپرس حال زنش را هم بپرس و اگر آبستن بود پنهانی پولی در جیب شوهرش بگذار ! با اتوبوس شهر را بگرد مردم را نگاه کن , زنان بیوه و کودکان یتیم را نگاهکن و دستکم روزی یک بار با خود بگو من هم یکی از انها هستم . اره تو یکی از انها هستی دخترم نه بیشتر . هنر پیش از انکه دو بال دور پرواز به انسان بدهد , اغلب دو پای او را نیز میشکند . وقتی به انجا رسیدی که یک لحظه خود را برتر از تماشاگران خویش بدانی همان لحظه صحنه را ترک کن و با اولین تاکسی خود را به حومه پاریس برسان انجا گهوارهی کولیان بوده در انجا رقاصههایی مثل خودت خواهی دید زیباتر از تو چالاک تر از تو و مغرور تر از تو , انجا از نور افکنهای سالن خبری نیست . نور افکنهای کولیان رقاص تنها نور ماه است نگاه کن ایا بهتر از تو نمیرقصند. اعترافکن دخترم همیشه کسی هست که بهتر از تو برقصد . در خانواده چارلی هرگز کسی گستاخ نبوده است من
خواهم مرد و تو خواهی زیست و امیدم این است که هرگز در فقر زندگی نکنی و وقتی دو فرانگ خرج میکنی سومیرا نگه دار و بگو این مال من نیست این مال یک مرد گمنام است .
تعداد صفحات : 2