🖤🖤🖤🖤
درگذشت مرحومه مغفوره حاجیه خانم فاطمه نظرجانی همسر مرحوم حاج معین غفاری را به خانوادههای داغدار تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم
روزگار غریبی یست نازنین
هر چند که فرهنگ اپارتمان نشینی با فرهنگ ویلایی متفاوت است و باید اداب و رسوم اپارتمان نشینی رعایت شود اما این مدلشو ندیده بودیم .
اقا درسته شما حیوان دوست هستید و علاقه وفوری به حیوانات وسگ دارید گرچه محیط اپارتمان جای مناسبی برای بعضی حیوانات نیست . گر چه تحت فشار و ممانعت ساکنین و همسایگان خود قرار گرفته اید . ایا این واقعا درست و انسانی میباشد حیوان زبان بسته را بعلت ممانعت در محیط اپارتمان لال کنی
به حق چیزهای ندیده و نشنیده
اقا سگ دوسته و اونو خیلی دوست داره دلش نمیاد از خودش دور کنه بعلت این که صدای سگ مزاحمتی برای همسایهها نداشته باشه با دکترش صحبت میکنه و اونو لال میکنه و حیوان باید تا اخر عمر دیگه ساکت باشه .
حیوان خود زبان بسته هست . لالشم بکنی که دیگه ...
سلامای قاصدک بر مرکب باد
جهان در زیر پایت گشته ازاد
چه دنیایی از این زندان و بیداد
گون در زیر خاک زنجیر و فریاد
همیپیغام دارم من برایت
نباشد فاش پیغامم شفاعت
تو را باشد زدنیا شاد و خندان
چه آگه باشد از فقدان و زندان
مرا بین سالها در بند خاکم
پیامیرا برایت هدیه دارم
بشین تا من برایت قصه گویم
همه شب نالههایم گریه خونم
ندیدم خوش ز هر قاصد پیامی
همه بازیچه و نیرنگ و بازی
تو را رازی باشد انچه دیدی
ز هر پیغام نهفته یک امیدی
زهر پیغام درانپیمان نگه دار
مثال اسب زین دار و وفادار
همه عمرت بود بیهوده بسیار
ز پیغامیکه بشکستی دل یار
تو را تا باشدانزین زیر پایت
مثال چرخ گردان ناخدایت
چو از اسبت بیا پایین پیاده
بزن دستی سر و رویم افاده
تو گر درس محبت پند گیری
زهر نیرنگ در حکمت پذیری
عجل دیدی که ناگه در کمین است
چو طوفان بلا نقش زمین است
خالقی ۲/۱۲/۱۳۹۸
قاصدک!هان، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست
مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمیو گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو، دروغ
که
فریبی تو، فریب
قاصدکهان، ولی … آخر …ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمیبندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند
قاصدک!هان، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست
مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمیو گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو، دروغ
که
فریبی تو، فریب
قاصدکهان، ولی … آخر …ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمیبندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند
به شکرانهی نعمتهای بی پایان و بی شمار خداوند . پس از نماز ،سر بر خاک نهادن،و نعمتهای او را به یاد آوردن و شکر گفتن و حمد کردن این محبت خدا را در دل انسان میافزاید .
حتی اگر چیزی نگوییم و پیشانی و صورت را بر زمین نهادن یعنی شکر گفتن
ولی بهتر است ذکرهایی چون شکر الله یا حمد الله گفته شود .
بروای قاصدک
حال مرا دیگر نمیپرسی
کجای قصه ات گیرم
که بر این زخم سنگین ترک خورده
دگر حالی نمیپرسی
بروای قاصدک با هر سوار سرخوشت از باد
تو را رقصان تورا شادان
چنین خوش باد
اگر مغموم میبارم
اگر لبریز گریانم
اگر فردای فرداها
تو را بادی وزید
بر روح بی جانم
سلامیرا رسان
بر تک چراغ روشن و شیدا
بگو من عاشقم تنها
بگو مادر .....
تو را من دوست میدارم
شاعر خالقی (عرفان)
تعداد صفحات : 2